گرداب سرنوشت به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت دوم
زمان ارسال : ۸۰۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه
شهرام از همهی مهمانها عذرخواهی کرد و همراه پارسا از خانه بیرون رفتند. پارسا هم مثل پدرش مهدی معتمدی، وارد نیروی انتظامی شده و ستوان بود. اوایل که شهرام وارد نظام شده بود با سرهنگ معتمدی همکاری میکرد و همین رابطهی کاری او با سرهنگ باعث شد کمکم ب ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
تنها
00قشنگه