شیرشاه - VIP به قلم مرجان فریدی
پارت هفتاد و سوم
زمان ارسال : ۶۰۳ روز پیش
_پیراهن قرمزم را پوشیده بودم.
قرمز نماد جذابیت بود.
من امشب نماد جذابیت را عوض میکردم
من در این میهمانی قرمز را نه برای جذابیت
بلکه برای خون خواهی پوشیده بودم
قرمز برای من نماد خون بود
خون عزیز ترینم
و من تقاص خون عزیز ترینم را ،بد پس خواهم گرفت
خیلی بد…
این پیراهن طراحی من نبود.
طراحی رها بود.
پارچه ساتن و لطیفی که چشم هر بیننده ای را نوازش میکرد
رمان فوق در دست چاپ است و دیگر امکان عضویت در آن وجود ندارد
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
✌️
60می دونی ما و خیلی از خانواده ها مثل پدر رها هستن استعداد بچشونو میبینَنا ولی برا اینکه به قول خودشون بچه پرو نشه اونو سرکوب میکنند و چندسال بعد چیزی از اون بچه پر استعداد جز نفرت و عقده باقی نمیمونه🙂
۲ سال پیشnarges
40خودش به تنهایی غوغایی به پا کرد دستام یخ زده کاش پارت فردا رو همین الان میتونستم بخونم
۲ سال پیشHASTI
40وای بلاخره به پارت نقاشی رسیدیم😍 دیالوگ اول واقعا عالی بود👌👌👌 بیصبرانه منتظر پارت بعدم😀😀
۲ سال پیشNfs
50چقدد دلم خنک میشعع اینحوری میکنی ایسوو دمت گرمم..همشون امشب زهرشون شهععع اروی ام ک😁وای مرجان تا پنجشنبه ها انتظار بعدم میای پارت بد جایی تموم میکنی تا ۲۴ ساعت بعد انتظار باز هی خدا😂عالی بودمث همیشه❤
۲ سال پیشیاس
51مرجان میشه لطف کنی و برایان آدم بده نشه؟! من خیلی دوستش دارم...البته بد هم بشه دوستش دارم ...ولی در هر حال...
۲ سال پیشباران
30میگم شاید کاوه مقصر نیست ؟هست؟
۲ سال پیش،،
20چرا مقصره🤦😭
۲ سال پیشیاس
70همین رو بگو! رمانای مرجان طوریه که به کاوه که نه! به خودتم شک می کنی که نکنه تو آدم بده رمانی...
۲ سال پیش
40راس میگههههه😂😂😂
۲ سال پیشNfs
40وای وای با اون دیالوگ اول دقیقا نقاشی مرجان اومد جلو چشمم🥺 ایول ایسوم ایولل بچزون هرسه تاشونو دوتاشونو که با حرث یکیم که دیگ😌😁 اخ اخ عاشق این تیکه شدم که ایسو فهموندبش رها رو بخاطر چه عنی ول کرده
۲ سال پیش
کیانا
20بیستتتتتتتتتتتتتتتتتتتت