شیرشاه - VIP به قلم مرجان فریدی
پارت هفتاد و دوم
زمان ارسال : ۶۱۲ روز پیش
نگاهش برایم منزجر کننده بود.
خاطرات با سرعت در مقابل نگاه خیره ام گذشتند
کنار رها روی نیم کت چوبی پارک نشسته بودم.
شکمش حسابی بالا امده بود.
نگاهش بی رمق و سرد بود
صورتش تکیده و زیر چشمانش تا امتداد گونه اش به سیاهی میزد
خبری از ان دختر با نشاط و زیبا نبود.
سرنوشت ان دختر را با خود برده و زنی زخم دیده و غمگین را به جایش اورده بود
خیره به فضای سبز مقابل
رمان فوق در دست چاپ است و دیگر امکان عضویت در آن وجود ندارد
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
بنجل
00طفخسژفعحزجفزقژلرحقفزفهجفصطفزاخچربعجزبعجرلهچلهچبزبهجزبهجزبهچفهچز هفتهی فججزفعجزبعجر خیلییییی::)
۲ سال پیشHASTI
30بی صبرانه منتظر پارت بعدم خیلیییی عالی بودن این دو تاپارت😍👌👌
۲ سال پیش
50هایاحححححححححح
۲ سال پیشراحله
60خیلییییییییییی بهش ربط داره😂😂به آروی ربط دارهههههه آیسو هم تو فکر کشتنشهه😂💓 خداااایا تا هفته دیگه من میمیرممممممم
۲ سال پیش.
70عحرهقسعبزماطاسظغیتلز ذوق زیادددددد
۲ سال پیش
اسما
00واقعا ممنون بابت قلم زیبات چون واقعا دلیلی که با عث میشه حتی چند دقیقه یاد کنکور فراموش کنم ❤️