التیام به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت سیزده
زمان ارسال : ۸۳۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
صبح روز بعد، وقتی آفتاب تا وسط حیاط پهن شده بود و خنکای نسیم صبحگاهی آرام آرام جای خودش را به گرمای ظهر میداد منصور به خانه برگشت. چهرهاش نه ردی از خستگی داشت و نه حتی ذرهای غم. قبراق و سرحال، بیتفاوت به حال آشفتهی من به اتاق رفت. حتی گاهی زیر ل ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Maryam
15از شخصیت سوگند اصلا خوشم نیومد به نظرم آدم دو رویی اما سوگل خود واقعیشه بدون اینکه تظاهر به خوبی بکنه