پارت سی و سوم :

ساعت‌نیمه شب‌، 00:00 معرف به ساعت‌عاشقی بود نفس روبه آسمان‌‌ درحالی که باد‌ملایم کولر‌ هوا را خنک‌می‌کرد و روی‌خود پتو‌کشیده بود؛ فکرش درگیر‌ فردا جشن‌برادر هایش‌بود لبخند‌تلخی روی‌لب‌هایش نشست‌ چه‌جشن‌های الکی درحالی که با‌ پول‌همین‌ جشن‌ها پول عمل‌ ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.