پارت بیست و نهم :

بالاخره‌روز موعود رسید به اصرار رستا‌ هادی، بی‌بی، رستا‌ راهی‌مکه‌مکرمه‌ می‌شوند.

هوای‌ نزدیک‌صبح، نه‌روز، نه‌شب حالو هوای‌ گرگ‌و میش‌.

تمام‌اعضای خانواده در فرودگاه‌ منتظر‌ پرواز خود نشسته‌اند از حق‌نگذریم بی‌بی خیلی‌پیر شده بود و همه‌ ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.