عطر رازقی به قلم مهراد رستایی
پارت نوزده :
کوچه هاساکتبودند فقطگاهی نسیمدرختان خارجی و تزئینی بالا شهر تکانمیداد.
زندگیدر آنمحله هممتفاوت بود انگار نهانگار همه فقط آدمهستیم و فرقی در خلقتنداریم اما هرکس به آنویلا های آنچنانی نگاهمیکرد به اینفکر میافتاد که آنها ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
اسرا
70همه مردم افغان درایران وخیلی ازکشورهایی دیگه موفق هستن تهدیدزن هم ایرانی افغان نداره عالی بودرستایی