عطر رازقی به قلم مهراد رستایی
پارت هفده :
شهر، دوبارهجریان خودش را شروع کرد ماشینهای در صفترافیکمانده بودند و عابرانیکه هرکدام به مشغلهای خانه را کردهبودند.
شرکتصادق بهدلیل سالنو تعطیل شده بود.
دلسا را شوقی وصف ناپذیز پر کرده بود قرار بود تا انتهای تعطیلات به ب ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
«~قشنگتر از پریا~»
10اینجور ک معلومه پرویز معتاد نیست پولدارم ک هس🥴 مطمئناا نفس گیر پرویز میوفته فقط یکم مبهمه ک این پرویز چی و چیکارس؟