پارت پنجم

زمان ارسال : ۸۷۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه

خانجون توی آشپزخانه منتظرمان بود. همراه منصور وارد آشپزخانه شدیم و پشت میز ناهارخوری نشستیم. همانطور که برای منصور غذا می‌کشیدم گفتم:

- شنیدم عمو مالک ناخوش احواله... اگه وقت کردی فردا بریم عیادتش.

منصور تای ابرو بالا انداخت و بی‌میل گف ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.