اسلحه ی خودکشی به قلم مبینا حاج سعید
پارت هفتم
زمان ارسال : ۸۸۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 7 دقیقه
یک ساعتی از آمدنمان میگذشت و بدنم از یکجا نشستن خشک شده بود. وضعیت اعصابم رو به وخامت میرفت و مهدی هم این را از حرکت تند پاهایم فهمیده بود که مسکوت شده، فقط نگاه میکرد. این عصبی بودنم بیشتر از هرکس دیگری، خودم را آزار میداد! دوست داشتم یک ساعت زم ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
::::::
00خییلیی برجاا تمووم شدددد❤️ 🔥😭😭💔💔