پارت چهارم

زمان ارسال : ۸۹۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه

خوبه‌ای زمزمه کردم و مجدد به دیوار تکیه زدم. سردرد گریبان‌گیرم شده بود و از انتظار کشیدن، متنفر بودم. باید هرچه سریع‌تر خان را می‌دیدم، اگر از این بند هم خلاص می‌شدم که چه بهتر! فقط کافی بود گشتی دور عمارت بزنم. طبق گفته‌ی سرهنگ، من را به عمارتی میبر ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.