دشمن بی نقص به قلم فاطمه سیاوشی
پارت سی و هفتم
زمان ارسال : ۶۹۶ روز پیش
فرهاد که خونه اومد جوری رفتار کردم که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است ....
مثل همیشه لبخند زدم ....و مثل همیشه رفتار کردم ....
گل ها رو از دستش گرفتم و یکی یکی داخل گلدان گذاشتم ....باز هم لبخند زدم .....
انقدر لبخند زدم تا خودم هم باورم شد که اتفاقی نیفتاده است و من چیزی نشنیدهاین رمان به اتمام رسیده است و به درخواست نویسنده به علت (چاپ یا ویرایش) تا اطلاع ثانوی امکان مطالعه آن وجود ندارد
این رمان به اتمام رسیده است و به درخواست نویسنده به علت (چاپ یا ویرایش) تا اطلاع ثانوی امکان مطالعه آن وجود ندارد
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
آریانا
31واییی خدا کنه یه بلای بد سر همشون بیاره و حقش و پس بگیره واقعا کار فرهاد وحشتناک بود. امیدوارم حسابی تلافی کنه و خودش به تنهایی رو پای خودش وایسه و نیاز به کسی نداشته باشه
۲ سال پیشاسرا
00چرابه الیساگفت بین ابجی ستوچی خریده؟
۲ سال پیشفاطمه سیاوشی | نویسنده رمان
خودشو میگه عزیزم
۲ سال پیش!اسید میقولی؟
00💯🤤🤤🤤🤤🤤🤤🤤🤤🤤🤤🤤🤤🤤🤤🤤🤤💯💯💯💯💯😀😀😀😀
۲ سال پیش
سوگی
۲۶ ساله 00چی شد😧