شومینه به قلم نرگس نعمت زاده
پارت هشتاد
زمان ارسال : ۱۴۰۲ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه
بلند شدم، همانطور که به سمت ته سیگار خاموشم می رفتم، صدای غمناک و نگران هستی را شنیدم.
- داداش می دونم الان هرچی بگم باور نمی کنی یا فکر می کنی دارم بهونه میارم.
ولی بخدا چیز بزرگ و مهمی نبود.
گفتم تو به اندازه ی کافی درگیر کار ه ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Reza
۱۷ ساله 438چهار خط بیشتر نیست همشم شد فین فین یا چشم چیکار میکنی نویسنده حداقل یکم جذابش کن تعداد پارت هارو بیشتر کن زود ترم بفرستش