منفی چهار (4-) به قلم مرجان فریدی
پارت شصت و پنجم :
نفس عمیقی کشیدم تا بتونم یکم تپش قلبم و کنترل کنم.
عجیب بود این حجم از احساس یهویی که به قلبم داشت سرازیر میشد.
ازش فاصله گرفتم.
حرفی نداشتم دیگه.
آردا جلو تر راه افتاد.
ما ام پشت سرش.
قرار شد اول منو برسونن تا وسیله جمع کنم و نیم ساعت بعد بیان دنبالم و بریم فاین رمان به اتمام رسیده است و به درخواست نویسنده به علت چاپ، امکان مطالعه آن وجود ندارد.
مطالعهی این پارت حدودا ۴ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۱۰۸۵ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.