منفی چهار (4-) به قلم مرجان فریدی
پارت شصت و چهارم :
آردا رو به ما با اخم گفت:
_بیرون منتظر باشید.
متعجب نگاهش کردم.
_چرا؟
خیره و جدی نگاهم میکرد.میرای دستمو گرفت و منو دنبال خودش از اتاق خارج کرد.
در اتاقک و بست.
_نزنه مرده رو بکشه!؟
به سمتم چرخید.
_نه احتمالا میخواد تهدیدش کنه.
دست به سینه ابروهام واین رمان به اتمام رسیده است و به درخواست نویسنده به علت چاپ، امکان مطالعه آن وجود ندارد.
مطالعهی این پارت حدودا ۵ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۱۰۸۶ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
...
50میرای خیلی خوبه روش کراش زدم😢😂