پارت سی

زمان ارسال : ۱۰۲۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 8 دقیقه

_رونیا! چشمات و باز کن...رونیا.

در حالی که جیغ می زدم با وحشت چشمام و باز کردم.

با دیدن بچه ها دورم درحالی که نفس نفس میزدم دستم و رو قلبم گذاشتم.

دلوین با نگرانی کنارم نشست و دستم و گرفت.

_تو خاطره کی بودی؟

آرون کنار در ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.