منفی چهار (4-) به قلم مرجان فریدی
پارت پنجاه و چهارم :
بدون مکث با سرعتی که از خودم انتظار نداشتم فقط میدوییدم.
اون قدر سریع که چند بار کم مونده بود بخورم زمین.
حتی نمیدونستم دارم کدوم گوری میرم.
فقط میدوییدم.
یه لحظه چشمام از خیسی اشکم تار شد.
جلوم و ندیدم.
پام به یه چیزی مثل شاخه درخت گیر کرد.
خوردم زمین.
این رمان به اتمام رسیده است و به درخواست نویسنده به علت چاپ، امکان مطالعه آن وجود ندارد.
مطالعهی این پارت کمتر از ۶ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۱۱۱۷ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
Baran
30تو رو خدا مرجان یه کاری کن حالا حالا ها اون اردا بی شعور رو نبخشه یکم هم با ایلی بهتر بشن🥺💕این پارت هم محشر بود مثل همیشه
۳ سال پیشn.a
20ساچ واو ...مرجان خیلی قشنگ بود ولی بد جایی تموم کردی ... حالا ی سدال بپرستم جواب بدین ... ایلی یا نهال؟؟ کدون بهتره
۳ سال پیشAsal
40نهال صد در صد
۳ سال پیش
...
10شتتت شت عالییی بوددد:)))))