پشت چراغ قرمز (جلد دوم) به قلم حانیا بصیری
پارت پنجاه و دوم :
سرمو تکون دادم و زیر لب گفتم :
_ ممنون.
با لبخند بهم خیره شد و گفت :
_ من دیگه برم، مراقب خودت باش.
به سمت در رفتم و بدرقه اش کردم
_ تو ام.
لبخند دیگه ای زد و خداحافظی کرد.
صبح از خواب بیدار شدم و مثل ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Sedighe Iraji
00بهترین رمان از نظر من واقعا هرچقدر هم طولانی تر بشه خیلی بهتره عالیه.خواننده رو به فکر و تمرکز بیشتری فرو میبره ناز شصتت حانیا جان♥🌹