پارت پنجاه و سوم :

به چهره بی تابش نگاه کردم و هر آن منتظر بودم بزنه زیر خنده و بگه : «شوخی کردم» ، اما نگفت!

با گریه گفت :

_ چرا جواب نمیدی؟ چرا کسی جوابمو نمیده؟ من هیچی یادم نمیاد چیکار کنم؟

نزدیک تر رفتم و درحالی که خودمم تو هَنگ بودم سعی کر ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.