تنها گناه ام مادر بودن است به قلم نسترن قره داغی
پارت صد و نود و هفتم :
- وای تو رو خدا ولم کن فائزه چی کار داری میکنی؟
حرصی دستم رو گرفت و پایین نگه داشت و درحالی که جدی به صورتم نگاه میکرد لب زد: زری جونم، قربونت برم، ببخشیدا اما همیشه خدا مثل میت میمونی. عمو آمین بیچاره چه گناهی کرده خواسته تو رو بگ ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
فاطی
00والا الان همه با پارت کوتاه بودن مشکل دارن ☺و اینکه دوسدارم زودتر پارت گذاری بشه چون رمان خوبیه و مشتاق خوندنیم