پارت هفتاد و سوم

زمان ارسال : ۱۴۰۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه

ماهرو میز صبحانه را چیده بود.

تصمیم گرفتم اول یک دوش مختصر بگیرم و بعد بنشینم سر میز صبحانه.


از کنار میز گذشتم و همانطور که به سمت اتاقم می رفتم گفتم ‌: میز رو جمع نکن.

یه دوش می گیرم میام.


ماهرو هم بلند ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.