پارت سی و نهم :

دستمو گذاشتم رو دهنه تلفن و نفس عمیقی کشیدم و کلافه به سقف نگاه کردم:

_ همین قود، قودخانمو کم داشتیم.

و دوباره نزدیک گوشم بردم:

_ سلام ممنون، تو خوبی؟

_ خداروشکر، هرچی به گوشی نویان زنگ میزنم مشغوله؛ اونجاست؟

به نوی ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.