پارت چهل :

پوکر شده و بدون هیچ حالتی توی چهره اش به بیرون اشاره کرد و گفت :

_ بیرونم من.

و رفت!

درمونده کمی صدارو کم کردم و گفتم :

_ اگه توی تماسش حرف مهمی بزنه چی؟ من چیکار کنم آخه...

یهو فهمیدم چی شد، بشکنی زدم و گفتم :

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.