پارت سی و پنجم :

صدای طیبه، کمند را از عالَم مطالعه بیرون کشید.
- کمند... کمند... کجا موندی دختر؟ بیا کمک...
کمند ناچار کتاب را بست و از جا بلند شد.
- بله مامان؟
طیبه سبدی از لباس‌های نیمه‌خیس دستش بود و با ابروهایی در هم تشر زد:
- معلوم هست چکار می‌کنی یه ساعته توو اتاق موندی؟ بیا برو چای دم بذار. آقابزرگ رو آوردن یه آبمیوه هم بگیر.
کمند با لب و لوچه‌ی آویزان زیر لب «چشم» گفت و سمت آشپز

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۵ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۱۱۳۰ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • نسترن

    10

    آخه چرااا؟؟ خیرزان گناه داره جیران هم همینطورآهو هم حقش بود من به این آقا بزرگشون مشکوکمحس میکنم یه ربطی به داستان جیران و اردشیر داره فقط خداکنه آخرش هم شمیم وجهانیار و هم جیران و اردشیر بهم برسن

    ۳ سال پیش
  • دخترای من

    ۳۶ ساله 100

    شاپورخوب خیزرانودوست داره یعنی چی چقدر نامردن ی جور دیگه خون بس کنن خوب مثلا۱۰۰۰تاگوسفندیاگاو بگیرن والاآدموبچ فکرایی وادار میکنن حتما باید سر زن بیچاره هووبیارن خوب داغشونم تازس جوون از دست دادن🥺

    ۳ سال پیش
  • ---

    110

    1000 تا گوسفند و گاو؟ :))))) اگه اینا انقد دارایی داشتن که انقد بیچاره نبودن، ربطی ام به خون بس نداره که.حالا بیخیال.من فک میکنم آقاجون یه کسی تو داستانه، مثلا اردشیر نیست؟ یه نمه مشکوک میزنه خلاصه

    ۳ سال پیش
  • دخترای من

    60

    خوب ۲۰تا گاووگوسفند بهتر از هوو آوردن سر خیزرانه که اون چ گناهی کرده بیچاره

    ۳ سال پیش
  • Sa_r_a

    40

    بنظرت پدرش میاد جون پسرش رو با ۲۰ تا گاو یا گوسفند معاوضه میکنه؟💔سر لج و لجبازی هم شده خون بس میگیرن،ولی بنظر من گاو و گوسفند بیشتر بدرد میخوره🙂💔

    ۳ سال پیش
  • هیفا

    10

    اره منم به اقاجون شک دارم نکنه داستان خودشه

    ۳ سال پیش
  • مهدیه

    30

    نکنه آقاجون همون پسره اس که جیران دوسش داره؟ 😐

    ۳ سال پیش
  • خورشید

    00

    قصه شمیم هم که کلافراموش شده یه یادی هم ازاون بکن نویسنده جان...

    ۳ سال پیش
  • خورشید

    10

    ای بابانمیشه که هرکسی خودش بایدتاوان گناهشوبده یه دختربدبخت چرابایدخون بس بشه همون گاوگوسفندخوب بود بعدشم بیچاره خیزان 😢اصلاحالم گرفته نبایدسرخیزان هووبیادخیلی وحشتناکه

    ۳ سال پیش
  • مهرو

    ۲۴ ساله 50

    خیزران طفلی چ گناهی داره این وسط آخ من نمیدونم درسته که اون مادر داغ دیده ولی چرا خیزران باید تقاص بده حتی جیران گناهی نداره اما دیواری کوتاه تر از اونا پیدا نکردن 🤬🤬

    ۳ سال پیش
  • شانلی

    ۱۶ ساله 80

    احساس میکنم اقاجون از شمیم میخواد درباره داستانش بپرسه ویه جایی تو داستان اردشیر ای داره چون وقتی میخونه واتفاق بدی میفته حالش بد میشه مشکوکه نمیشه یکی با کتاب خوندن اینقدر حالش بد بشه حتمن یه چی هست

    ۳ سال پیش
  • اوین

    60

    خیلی رمانتون قشنگه این که دوتا داستان رو در خودش روایت میکنه نشان از توانایی بالای نویسنده داره خیلی دوست دارم هرچه سریع تا اخر داستان بخونم ممنون نویسنده عزیز قلمت پایدار

    ۳ سال پیش
  • ساغر

    160

    چقد بی انصافن پدر و مادر شاپور مگه با این کار را پسرشون برمیگرده که میخوان که یه بیچاره ای رو بدبخت کنن

    ۳ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.