پشت چراغ قرمز (جلد دوم) به قلم حانیا بصیری
پارت بیست و نهم :
نشست و منم به سمت آشپزخونه رفتم و گفتم :
_ من برم چایی بیارم، آ... راستی ببخشید چایی میخورید یا قهوه؟
مهراد گفت :
_ همون چای اوکیه نیاز زحمت نده به خودت.
لبخند زدم و گفتم :
_ چه زحمتی.
مهناز پیش دستی کرد و گ ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
آدرینا
60هق هق💔😢 عجب جایییی تموم شداا عجب زد حالی😂😂