پشت چراغ قرمز (جلد دوم) به قلم حانیا بصیری
پارت بیست و هشتم :
با خنده گفت :
_ اوکی.
بگو نویان، بگو تا مطمئن شم موندنم الکی نیست بگو تا بفهمم که توهم منو دوست داری.
_ اهان، چون که ما باهم یه قول و قراری داشتیم یادت نیست؟
عصبانی بهش نگاه کردم و گفتم :
_ میخواستی همینو بگی؟ هر و ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
نن
00عالی