توپاز آبی به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت بیست و هشتم :
شمیم هاج و واج پدرش را نگاه کرد و شانه بالا انداخت:
- مشخصه... چون من به جهانیار اینجوری که شما نگاه میکنی، نگاه نکردم!
آب دهانش را فرو برد و صاف نشست. دستهایش را دو طرف میز گذاشت و ادامه داد:
- من به جای یه لاتِ بیپول و پرمشغله، یه مرد میبینم که از نوجوونی یه خانواده رو اداره کرده. نذاشته مادرش مثل بقیهی زنای بیسرپرست بره کار کنه و پیر بشه زیر فشار مشکلات اقتصادی. لحنی
مطالعهی این پارت حدودا ۶ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۱۱۵۰ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
آریل
10من دلم واسه اونایی که رمانه شمیمو میخونن میسوزه چند پقته براشون پارت نذاشته این مثل موقعی که یه نویسنده پارت نمیذاره میبینید چقدر مشغله
۳ سال پیش//
01من که نفهمیدم واس کی دل سوزوندی عزیز؟ اخرش نویسنده یا خواننده؟
۳ سال پیشاریل
10منظور کلی من این بود که الان این داره نشون میده نویسنده ها هم گرفتارن هی پارت زیاد کن این کارو کن اون کارو کن اگه به نظرشون اون نویسنده مشکلی داره نخونن و اگه میخونن گله نکنن منظور حرف اولم همینه
۳ سال پیشباران احمدی
10چرا دیروز پارت نداشتیم؟😭
۳ سال پیش//
100یعنی میزان ابروریزی حرف زدن جهانیار تو فک و فامیل بیش تر از میزان ابروریزی طلاق و خیانت زنشه؟ این نمیفهمه کسی به این راحتیا شرایط دخترشو قبول نمیکنه؟
۳ سال پیش
20دخترش چه شرایطی داره؟
۳ سال پیش//
02ام حرف من نیستا خود شمیم از شرایط خانوادش ناراضیه دیگه بالاخره طلاق، خیانت و قتل و اینا. دیدی مامان جهانیار مخالف بود به خاطر همین چیزا. قطعا خیلی های دیگه ام مخالفن. درست نیست ولی اینجوریه دیگه
۳ سال پیش---
90به وضوح دیدم جلول ازدواج افرادو گرفتن 99 درصد مواقع نتیجه خوبی نمیده، حتی اگه طرفین به درد هم نخورن. یا با جنگ با بزرگترا همو بدست میارن و حرمتا از بین میره یا تا اخر عمرشون گیر این مسئله میمونن.
۳ سال پیشآرام
80کاش عکس شخصیتا هم بود،🥺
۳ سال پیش
N
00من واقعا ناراحتم الان ۵ روزه که پارت رو نگذاشتن 😭😭 جای حساسی هم تموم شد