پشت چراغ قرمز (جلد دوم) به قلم حانیا بصیری
پارت بیست و پنجم :
ترسیده به صورت جدی نویان و کامی که تکیه شو از دیوار برداشت و به سمتش حرکت کرد نگاه کردم.
_به به، به میبینم که یکی زودتر؛ قبل از من نفله ات کرده.
نگاهم به پای باند پیچی شده نویان افتاد و التماس گونه گفتم :
_ کامی.
نویان دس ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
رها
00خوبه