پارت بیست و دوم :

چند ثانیه هنگ کرده بهش نگاه کردم؛

لبخند شیطنت آمیزشو که دیدم با اخم و اعتراض درحالی که سعی می‌کردم نخندم گفتم :

_ نویان چطوری میتونی تو این وضعیت شوخی کنی؟ منظورم پاته با این حال چجوری باید بریم دکتر ؟ منم که رانندگی بلد نیستم.

...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.