پشت چراغ قرمز (جلد دوم) به قلم حانیا بصیری
پارت بیست و سوم :
با لبای آویزون بهش نگاه کردم و گفتم :
_ آره واقعا.
چرا به ذهن خودم نرسید؟ بپرم جلو ماشین و نویانو هول بدم اونطرف؟ اه تف تو این شانس.
هلن ادامه داد :
_ یبار انگشت مهراد رفته بود لای در باورت نمیشه ما سه بار اون صحنه رو بردا ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
سحر
10خوشبحال خودم الان دارم این رمان و میخونم 😐😂 ۲ شال پیش چق دعوا بوده سر پارتا 😞