پارت نود و ششم

زمان ارسال : ۸۹۹ روز پیش

با حرص و عصبانیت دوباره در وان دراز کشیدم و فریاد بلندی برا خالی کردن حرصم زدم.

***

از‌ پشت پنجره دیدمش...
عطرش را از کیفش بیرون آورد و به مچ دست‌ها و گردنش زد.
موهایش را دورش پخش کرد و با قدم‌هایی آرام به سمت در آمد.
یک دقیقه بعد، صدای زنگ در خانه پیچید...
بلند و کوتاه!
پوزخندی زدم و نگاهی به ساعت انداختم؛ آن تایم بود و یا شاید هم می‌دانست که از تاخیر خوشم

727
380,165 تعداد بازدید
1,202 تعداد نظر
246 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Dayana

    50

    خب یه خسته نباشید برای آنابت جان که وقتی داشت میومد یه نگاه به سوالش نکرد که ایگونه ضایع نشود 😐😂

    ۲ سال پیش
  • افرا

    10

    😍🙂

    ۲ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید