پارت بیست :

جاوید، رومینا را بغل گرفت و روی مبل نشست؛ راضیه با همان روی گشاده، مثل هرروز پرسید که چای می‌خورد یا نه! با پاسخ مثبت همسرش که رو به رو شد عقب گرد کرد تا به آشپزخانه رود، اما صدای جاوید متوقفش کرد.

- رکسانا کجاست؟

راضیه نگاهی به رکسانا ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.