از خود رانده به قلم سنا فرخی
پارت بیست :
جاوید، رومینا را بغل گرفت و روی مبل نشست؛ راضیه با همان روی گشاده، مثل هرروز پرسید که چای میخورد یا نه! با پاسخ مثبت همسرش که رو به رو شد عقب گرد کرد تا به آشپزخانه رود، اما صدای جاوید متوقفش کرد.
- رکسانا کجاست؟
راضیه نگاهی به رکسانا ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
...
40درسته از رکسانا بدم میاد اما خب اونم عاشق میانه اگه بزور ازدواج کنه در نقش نامردی میشه