بی محابا به قلم فاطمه عبدالله زاده
پارت سی و ششم :
به محض ورودم بوی کافئین توی بینیم پیچید، مثل بوی قهوهٔ تازه دم بود که تموم اتاق رو در بر گرفته بود.
توی کف اتاق هیچ موکت با پوششی به چشم نمیخورد و از جنس همون سرامیک عجیبی بود که توی بقیه خونه به چشم میخورد، پردهها کشیده شده بودن، چشمم به ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
حوریا
100خدایی دقت کردین خیلی علاقه به حرف ک دارن همه اسماشون با ک😆😆