عشق آمازونی (جلد دوم) به قلم آمنه آبدار
پارت چهل و یکم
زمان ارسال : ۹۰۷ روز پیش
بعدم شروع به خندیدن کرد که یزدان یکی تو کله اش کوبید.
- هر هر هر!
با تعجب نگاشون می کردم که یکی سنگینی نگامون رو حس کرد و با دیدن هستیار بی ادب، دسته جمعی به سمتمون اومدن. واقعا گرخیدم که نکنه یهو بیان قورتم بدن! اینا از چیزایی ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
ی ادم بیکار
13به نظرم جای دلارام و هانا عوض شده قیافه هانا بیشتر به دلارام میاد