پارت سی و چهارم

زمان ارسال : ۹۱۴ روز پیش

ناخودآگاه پرسیدم:

- اگه هنوز اونو دوست داشت چی؟


با این حرفم روشنک مات شد و بی حرکت و بی حرف بهم زل زد... گند زدم انگار!

- مگه تو یزدانو دوست داری؟


خنده دستپاچه ای کردم.

- چه ربطی داره، فقط یه سوال ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید