پارت هفتم

زمان ارسال : ۱۱۱۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 11 دقیقه


سیروس دهنش رو باز کرد تا اعتراضی کنه اما موسی جلوش رو گرفت و فورا گفت: عالیه آقا حرف نداره!

عه چرا دروغ میگی کچل؟ من کجا آشپزی‌ام خوبه؟ سر جمع یه نیمرو بلدم که اونم نصفه‌اش همیشه می‌سوزه.

اخم‌هام رو به نشونه‌ی اعتراض توی هم کشی ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.