ندیم به قلم نرگس نعمت زاده
پارت نهم
زمان ارسال : ۱۱۴۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
آقا سعید تسبیحش را در دست چرخاند و گفت : تبسم جان، ما هم دلمون تنگ میشه. ولی خب کار حاجی اولویت داره دیگه.وقتی می دونی رفتنشون باعث پیشرفتشون میشه خب چرا نرن؟
تبسم با چهرهای غمگین و آویزان، آهی کشید و سکوت پیشه کرد.
پدرم خیلی ناگهانی و با هیجان گفت : خب ش
نیایش
00پارت خوبی بود ممنون از نویسنده ولی یه سوالی برام پیش اومد مگه دختره اسمش تمنا نیست؟ پس چرا پارت اول اون مرد ترنم صداش کرد؟