پارت سی و پنجم :

برای بار دوم بود که بهوش اومدم سرم را از دستم کشیدم تا پیش کاوه بروم، زهرا خانوم در و باز کردو گفت:
- الهی خیر از جونیش نبینه که با شما دوتا این کارو کرد... 
_کاوه چطوره؟ 
آهی کشیدو گفت:
- برگشت، خدا دوباره بهمون بخشیدش. المیرا قول دادی از زندگیش برو مادر.
با بغض گفتم

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۴ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۱۱۷۵ روز پیش تقدیم شما شده است.

شخصیت المیرا در رمان ماه قلب من اثر فاطمه سیاوشی شخصیت المیرا در رمان ماه قلب من اثر فاطمه سیاوشی شخصیت المیرا در رمان ماه قلب من اثر فاطمه سیاوشی شخصیت کامیار در رمان ماه قلب من اثر فاطمه سیاوشی شخصیت کامیار در رمان ماه قلب من اثر فاطمه سیاوشی

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • آرام

    10

    همه چی خیلی خیلی سریع پیش رفت

    ۳ سال پیش
  • ملکا

    ۱۶ ساله 10

    آره واقعا

    ۳ سال پیش
  • ح

    ۳۴ ساله 20

    پارتش خیلی کم نویسنده عزیز زیادش کن راستی بیچاره المیراتاکجا باید بدبختی بکشه

    ۳ سال پیش
  • فاطمه سیاوشی | نویسنده رمان

    عزیزم دوروز دیگه تا پایان رمان مونده🙃🙂

    ۳ سال پیش
  • M

    ۱۵ ساله 30

    ب این زودی تموم میشه 😑

    ۳ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.