پارت سی و چهارم :

و ازش خواستم مرا به امام زاده صالح ببرد، داخل حرم شدم و التماسش کردم تا کاوه را به من برگرداند.لباسم پاره بودو سویشرت کاوه را درآوردم و بویش را به ریه هام کشیدم 
دلم برایش تنگ شده بود...سجده زدم و از خدا خواستم تا او را به من ببخشد...داخل بیمارستان رفتم که زهرا خانومو روی صندلی

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۲ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۱۱۷۵ روز پیش تقدیم شما شده است.

شخصیت المیرا در رمان ماه قلب من اثر فاطمه سیاوشی شخصیت المیرا در رمان ماه قلب من اثر فاطمه سیاوشی شخصیت المیرا در رمان ماه قلب من اثر فاطمه سیاوشی شخصیت کامیار در رمان ماه قلب من اثر فاطمه سیاوشی شخصیت کامیار در رمان ماه قلب من اثر فاطمه سیاوشی

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ...

    80

    چقدر زود گذشت اصلاََ نفهمیدم در یه پارت الی دزدیدن کاوه تیر خورد الان بیمارستانه داره بین زندگی ومرگ جنگ می کنه😞

    ۳ سال پیش
  • فاطمه سیاوشی | نویسنده رمان

    اره⁦☹️⁩ببخشید کم گذاشتم .این پارتو حواسم نبود دارم کم میزارم

    ۳ سال پیش
  • زینب

    ۲۰ ساله 63

    بنظرم ضربان قلب کاوه برگرده بعداش المیرابفهمه حامله هست بچه روبرداره بره کاوه هم دربه دردنبالش بگرده

    ۳ سال پیش
  • رویا

    90

    چقدر کم 🤔🤔🤔🤔😏😒

    ۳ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.