ماه قلب من به قلم فاطمه سیاوشی
پارت سی و دوم :
موبایلمم زنگ خورد و زهرا خانوم پشت خط بود.
_الو ...
زجه می زدو می گفت:
-بیاین که کامیار از دستم رفت ...
مات شدم و برای بی کسی خودم گریه کردم. پشت در اتاق رفتم و گفتم:
-کاوه دیگه برادر ندارم، کامیار واسه همیشه رفت من دیگه هیشکیو ندارم و زجه زدم از خونه بیرون رفت و تا صبح
مطالعهی این پارت کمتر از ۳ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۱۱۷۷ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
...
40چرااین قدر پارتش کوتاه 😭😭یعنی اینی که دسمال روی دماغ الی گذاشت یا عاطفه بود که از شرش راحت بشه تا به کاوه برسه یا همون امیییییییییر
۳ سال پیشفاطمه سیاوشی | نویسنده رمان
اخه من دورتون بگردم انقدر نگرانین❤️
۳ سال پیش(،)(ویرگول)
10مامان ی هفته نبودم چیا که نشده تو رو خدا پارتا رو بیشتر کن فاطمه جون😭💖
۳ سال پیش(،)(ویرگول)
10بعدشم این رمان تموم شد حق نداری بری حاجی حاجی مکه 😑 بی تر ادب عاشقتم😻♥
۳ سال پیشفاطمه سیاوشی | نویسنده رمان
منم عاشقتم ❤️چشم رمان بعدیم تو راهه تا یکی دوهفته دیگه انشالله میزارم داخل برنامه 💖پیج اینسامو حتما فالو کنید
۳ سال پیشح
۳۴ ساله 70چرا پارتش انقدر کوتاه هست تورا خدا زیاد بزارین اخر امیر اون عاطفه کارشون کردن المیرارو دزدین بی چار کامیار مرداگر بود کسی نمیتونست به المیرا کاری کنه چون همش پشتش بود
۳ سال پیشتی تی
60🥺🥺خیلی سخته ادم کسیو که پشتشه از دست بده
۳ سال پیشسیتا
۲۰ ساله 40شاید هم کار کامیار بود نمرده پلیس هست تا بخواد امیر دستگیر کنه باباش خلافکار بود شاید کاوه هم پلیس باشه برای نجات جونش از دست امیر عاطفه میخوان ببرمش یه جای امن
۳ سال پیشتنها
40خدا کنه پایانش خوش باشه هم واسه کامیار هم واسه المیرا
۳ سال پیشزینب
۲۰ ساله 40من که بهتون گفتم عاطفه کاری می کنه که کاوه المیراروتنهابزاره امااین وسط معلوم نیست عاطف المیرارودزدیده یاامیرشایدم کاوه باشه
۳ سال پیش.....
30هیییععع امیر دزدیدش 😵
۳ سال پیش
دخترک جذاب
۱۵ ساله 00واییییی چی شد چی بود کی بود واییییییی کامیارم رفت