ماه قلب من به قلم فاطمه سیاوشی
پارت بیست و ششم :
_عروس خانوم وکیلم شما رو با مهریه ۱۲۰ شاخه گل رز و اینه و شمعدان به عقد دائم آقای کاوه رستگار در بیاورم؟
این بار سوم بود که عاقد ختبه رو می خواند.
کامیار گفت:
-عروس زیر لفظی می خواهد ...
که زهرا خانوم چشم غره ای رفت و بهش آروم گفت:
-اینو باید کیمیا می گفت نخود آش
مطالعهی این پارت حدودا ۵ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۱۱۸۲ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
فاطمه
۱۳ ساله 41یعنی شک نکنین اون دوست کاوه که لباس عروسو از دبی فرستاده امیره تهشم میاد اینو میبینه و کاوه همه چیو درباره گذشتش میفهمه و ولش میکنه
۳ سال پیشزینب
۲۰ ساله 20به احتمال زیادکسی که لباس عروسه خریده امیره آخی اگه امیربیادایران خونه کاوه المیرارومی بینه کل زنگی المیراروبه کاوه میگه
۳ سال پیشهیفاء
۲۵ ساله 50نکنه دوست کاوه که مال دبیه همون امیره
۳ سال پیش
دخی آروم??
۱۶ ساله 20یه حسی بهم میگه زندگی کاوه المیرا بهم می ریزه😭نه که من آینده رو میبینم😂😂😂