شومینه به قلم نرگس نعمت زاده
پارت شصت و سوم
زمان ارسال : ۱۴۱۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه
پس از برخورد دود سیگارم با صورتش، با حرص چشمانش را بست.
جملات خودش را به خودش تحویل می دادم و این لذت بخش ترین حس دنیا بود.
از لای دندان هایش غرید.
- اعتراف می کنم بزرگترین گ*هی که توی زندگیم خوردم این بود که همون شب تحو ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
رها
10اوه مای اوس کریم😐😂 نکشیمون بابا گرگ زخمی😒😁جای جانکو که خوب گربه زخمی میشی😅😶حالا یک آتو امده دستت شدی گرگ؟؟ ن جان من گرررگ؟؟ اونم زخمممی؟؟ فقط باید بگم مواظب خودت باش داشم خوراک جانکو جون نشی😂😶