به طعم خون - آنلاین به قلم مرجان فریدی
پارت هفده :
نفس عمیقی کشیدم۔۔اروم و با تردید گفتم:
-کِدی تو چند سالته؟
دستش و به سمت درخت برد۔
-این داره خشک میشه۔۔۔
به درخت زل زدم۔
-آره انگور نداده امسال۔عزیز خانوم میگه خشک شده۔
نگاهش برقی زد و اروم دستش و روی برگای درخت کش ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
شیوا
00عالییییییییییی