از خود رانده به قلم سنا فرخی
پارت دوازده
زمان ارسال : ۱۱۲۲ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 7 دقیقه
تمام اعضای خانواده گرد هم بودند. راضیه فنجان چای رهام را پر کرد و مقابلش گذاشت؛ رومینا را کمی در آغوشش جابهجا کرد و روی صندلی نشست.
رکسانای به ظاهر مانند هرروز، صبح بخیری گفت و در جایش نشست. جاوید، جرعهی چایش را فرو برد و با لبخند لب باز کرد: ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
ماهلین
31بمیرم برای رکسانا فک کنم بچش سقط شد