بدلکاران «ریسمان سیاه و سفید» به قلم مبینا حاج سعید
پارت هفتم
زمان ارسال : ۱۱۲۶ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه
از همهمه فاصله گرفتیم. کوچه و پس کوچهها را رد میکردیم و من دنبالش کشیده میشدم. دروغ چرا، ترسیدم که نکند بلایی سرم بیاورد اما وجود متین را که به یاد آوردم، خیالم راحت شد.
رو به روی خانهای ایستاد و من را پشت درختها کشاند. نشست و به کنارش ا ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما