پارت ده

زمان ارسال : ۱۱۲۷ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه

 صدای فریاد کر کننده‌‌ی شاهرخ در اتاق پیچید:

- با توام... میگم اون یارو کیه که صد دفعه بهت زنگ زده؟ حرف بزن!

شمیم در خودش جمع شد و زانوهایش را محکم‌تر بغل گرفت. تینا روبرویش ایستاد و ملتمسانه لب باز کرد:

- شاهرخ آروم باش. الان حالش ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.