پارت شصت و یکم

زمان ارسال : ۱۴۲۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 9 دقیقه

خواستم بروم بیرون که احساس کردم صداها خوابید.

به ماهرو گفتم : احساس نمی کنی صدا ها قطع شده؟


ماهرو هم گوش تیز کرد و گفت : آره. انگار کمیل آب رو آتیش بود.

حرفش را با تکان سر تایید کردم، نشستم پشت میز و استکان چایم را برداشت ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.