پارت پنجاه و هشتم

زمان ارسال : ۱۴۲۲ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه

سری به خانه زدم و مقداری خرجی که کفاف دو سه هفته شان را بدهد به مادرم دادم.


جویای احوالشان شدم. ظاهرا همه چیز خوب بود، اما از لحن و نگاهشان حس می کردم که اینطور نیست.


به هر حال وقتی دیدم حرفی نمی زنند و هرچه می گویم بهان ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.