پارت یازده

زمان ارسال : ۱۴۱۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 8 دقیقه

لباس هارا از دستم گرفت و هم زمان گفت:

-یه پماد دارم تو یخچاله برو برش دار بزن به زخمات زود تر خوب میشه ردشم نمیمونه.

حدس میزدم میخواست یخم را باز کند و خجالتم را بریزاند.

در یخچال را ارام باز کردم و به دنبال پماد به قفسه هایش زل ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.