پارت ده

زمان ارسال : ۱۴۱۴ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

ابروهایم بالا پرید و خیره به طاهر زل زدم.

طاهر متعجب گفت:

-شاید دوستشه.

دختر بچه با لبخندی که دندان های خرگوشی و کوچکش را نمایان می کرد نگاهمان کرد و لب زد:

-با ابجی صدف زندگی میکنه سه ساله اینجاست.

طاهر گیج دستی به ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.